قطعۀ بسیار بسیار زیبا و غم انگیز در مایۀ سمفونیک (البته در مایه دشتی)به نام «چنگ و نای» در عزا و نوحه خوانی بر حضرت سیدالشهدا علیه اسلام . گویا این قطعه پیش از این بارها در صدا وسیما پخش شده است
از لحاظ آواز که آقای اصفهانی به خوبی و زیبایی از پس کار بر آمدهاند. از این گذشته از همان شروع قطعه میفهمیم شاعر و ترانهسرای این قطعه رییس
فرهنگستان هنر، استاد علی معلم است. چرا که اثر با دکلمۀ یک مثنوی کوتاه توسط خود علی معلم شروع میشود. (شبیه آلبوم ماه غریبستان که همکاری
موفقیتآمیز و شگرف آقایان معلم و اصفهانی در یک کار آیینی بود.) مثنوی آغازِ قطعۀ «چنگ و نای» یک روایت زیبا و درخشان و بسیار هنرمندانه است از طلوع
خورشید. و البته رمزی و استعاری. و البته حماسی و عرفانی. و کاملا هم رنگ و هم ساز با موسیقی همراهش و حتی لحن دکلمه کننده. یعنی این یک روایت
موسیقایی- شاعرانه است از طلوع خورشید. تو گویی: «پوئم سمفونی». دکلمۀ شعر که تمام میشود، فضا از حماسه وارد اندوه میشود و اصفهانی ترانه را
شروع میکند. ترانۀ معلم هم بسیار بسیار زیباست. و اینجا هم متناسب با لحن خواننده و موسیقی، ساده و غمگین و سوزناک. برخلاف شعر آغاز که پیچیده و
حماسی و استوار بود (و معلم خود این لحن را به خوبی در دکلمهاش هم ادا کرده است) . و جالب اینکه در هر دو کار (هم شعر اول هم ترانه اثر) کلام لبریز
است از موسیقی. هم موسیقیهای واژگانی و هم اشاره به سازها و فضای موسیقی. باری این قطعه اگر هیچ نداشت هم نشانگر قدرت شاعری علی معلم
و تواناییش در برقراری ارتباط بین شعر و موسیقی بود. حال آنکه به جز آواز خوب آقای اصفهانی و شعرهای شگرف آقای معلم، مهمترین ضلع این مثلث
هنری، یعنی آهنگ سازی هم بسیار بسیار زیبا و فوق العاده است. نام پدیدآورندۀ اصلی این قطعه استاد محمد بیگلری پور رهبر ارکستر سمفونیک صدا و
سیماهستند. آهنگ ساز فروتن و پرتوان و پرکاری که همۀ مردم ایران به او مدیونند. چه بسا آهنگ سازانی که یک دهم او هم توانایی و فعالیت ندارند ولی هر
روزشان پر است از حاشیه و بداخلاقی و خودنمایی. اما او لبریز از مهر و فروتنی بود
برای شادی روح استاد محمد بیگلریپور فاتحهای قرائت فرمایید
متن مثنوی
صبح بر طبل بی صدایی کوفت دستی افشاند مهر و پایی کوفت
یله در خون خویشتن رقصید تن تنن تن تنن تنن رقصید
چرخ زد دف زنان و کف افشاند زلف زرین به هر طرف افشاند
چنگ شد، مثل چنگ و چنبر شد شمع شد، شعله شد، شناور شد
شد سپندان و بی امان برجست خیره در چشم آسمان بنشست
****************************
متن
موی کَنان، مویه کُنان : چنگ و نای، چنگ و نای، چنگ و نای جامه دران بویه کنان : های و های، های و های، های و های
این گل پرپر که چمن ندارد کوه و کمر، دشت و دمن ندارد این سر و قد که نسترن ندارد سوسن باغ و یاسمن ندارد این تن گل که پیرهن ندارد جان من است و جان به تن ندارد سرو شهید من کفن ندارد
دل پی او پویه کنان : وای و وای، وای و وای، وای و وای موی کنان، مویه کنان : چنگ و نای، چنگ و نای، چنگ و نای
سعیدخسروي دکترداروسازودبیربازنشسته زیست شناسی هستم، که امروز درکناررب النوع رافت وشفقت ومهربانی روزگارمی گذرانم.آن عزیزی که نهال مهرومحبتش همچنان درفضای زندگیم گل افشانی وعطرافشانی می کند
**عزيزان برداشت ازوبلاگ باذکرماخذ آزاد می باشد**